، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

پسرک مو ابریشمی

ورود به آشپزخانه!

1393/4/10 14:45
نویسنده : مر
60 بازدید
اشتراک گذاری

از اینکه تمام تغییرات رو اینجا ثبت نکردم پشیمونم. درگیری زیاد با پسرک باعث شده وبلاگ خودم هم دیگه درست آپ نکنم. اینکه هر روز متوجه یه تغییر جدید میشی و شاهد یه پیشرفت دیگه هست بسار شیرینه و چقدر خوبه که ثبت بشه. اینا هم خاطرات من هستن هم خاطرات همسر هم خاطراتی برای بچه...

امروز سومین روز ماه رمضانه. من تصمیم گرفتم امسال روزه بگیرم. سرکار رفتن هم با گرفتن مرخصی های ذخیره م تا 21 شهریور به تعویق افتاد. دم تموم شدن مرخصیم پسرک 3 روز بشدت بی تابی می کرد. نصفه شب پا می شد و جیغغغغ می کشید و ساکت هم نمی شد حتی با سینه. درد دندون بود گویا و همین شد که من تصمیم به تمدید مرخصی گرفتم. هر چند خبری از دندون نبود و انگار فقط زهر چشم گرفتن از من بود :دی

و اما! امروز حسین در حالیکه من برای اولین بار در بیدار بودنش در حال نماز خوندن بودم و تازه تموم کرده بودم راه افتاز وسط هال به سمت آشپزخونه و منم یواشکی پشت سرش... به آشپزخونه که رسید با چندین بار تلاش موفق شد از درگاه آشپزخونه بره بالا! ای دزد مفلنگییییی :*

 

پسندها (1)

نظرات (0)