، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

پسرک مو ابریشمی

روزهایی که مثل باد می گذره...

1394/4/24 8:26
نویسنده : مر
158 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز برای انتخاب عکس های پونزده ماهگی رفته بودیم. البته عکس ها رو دو ماه پیش گرفتیم ولی فرصت نمی شد یا عکاس نبود که هماهنگ کنیم. فکر کنم حدود صدتا عکس شایدم بیشتر گرفته شده بود که از اون میون 40تاش رو انتخاب کردیم. هرچند کل عکس ها توی حداکثر 4-5 استایل متفاوت بیشتر گرفته نشدن ولی توی یکی لبخند قشنگ بود توی یکی نگاه، یکی کادربندی و ... خلاصه که انتخاب شد و فکر کنم تا هفته دیگه حاضر بشن. 

قراره فردا ان شاالله به یک مسافرت یک هفته ای سه نفره بریم. مقصد هنوز مشخص نیست، شاید همدان، شاید بانه... هرچند خیلی سخت خواهد بود با بچه، ولی چون پدرخانواده اصرار داشت، پذیرفتم. امیدوارم از رفتن سفر پشیمان نشم و پسرکم باهام کنار بیاد.

پسر شیرینم الان دیگه همه کلمات رو تکرار می کنه، به مامانم می گه مامان نِه! و بلده خودش توی دل دیگران جا کنه. هر چند هنوزم توی برنامه ها بهانه می گیره و خسته ام می کنه... 

یکی از علایق و سرگرمی های اصلی ش، نقاشی یا بقول خودش گگاشی هست. از اینکه ما براش نقاشی بکشیم و در مورد نقاشیه صحبت کنیم کلی لذت می بره. و خودش هم یادگرفته مداد رو بخوبی به دست بگیره و خطوط محکم دایره وار بکشه. دیشب بعد از کشیدن خطوط دایره ای محکم نقاط ریز و کمرنگی هم می کشید که یعنی جزئیات نقاشیش و بعدم می گفت: هلی پوتر، ماهی، فش (ماهی)، چش چش ابیو (چشم چشم ابرو)... امیدوارم پسرکم رگ نقاشی دوستی مادرش رو به ارث ببره و این هنر تا همیشه یک تفریح سالم و آرامش دهنده بشه براش...

پسندها (1)

نظرات (0)