، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

پسرک مو ابریشمی

تاتی تاتی...

1393/8/3 11:43
نویسنده : مر
135 بازدید
اشتراک گذاری

پریروز یعنی اول آبان بود که حسین برای اولین بار موفق شد دو سه قدم برداره. بدون کمک و بدون گرفتن دستش به جایی. پنجشنبه صبح که خونه ننه بود یکبار موقع عدم حضور من. شب هم خونه مامان جون توی آشپزخونه... عزیزم وقتی اون پاهای تپل و قشنگش رو می بینم که با فشار روی زمین نگه می داره تا بتونه بایسته خدا رو شکر می کنم...

مامان جون حالش خوب نیست اینه که مامان نمی تونه حسین رو نگهداری کنه، چون مامان جون دائم نیاز به مراقبت داره، خاله هم که این مدت حسین رو نگه میداشت، دچار پا درد و کمردرد عصبی شده و نمی تونه. می خواستم امروز رو مرخصی بگیرم تا یه فکری به حالش بکنیم، ولی همسر گفت بگذاریمش خونه خواهرش که امروز روز بیکاریش هست. و گذاشتیمش اونجا... صبح یک ساعت دیرتر اومدم سر کار، و همه ش نگران، بچه گریه کرده بود، همسر رفته بود سراغش، کمی دورش داده بود ساکتش کرده بود، نیم ساعتی برده بودش اداره خودشون و دوباره برش گردونده بود و خوابونده بودش... الان مطمئنا بیدار شده... ولی گفتم زنگ نزم. ممکنه اذیت بشه...

باید دنبال یه راه اساسی باشیم...

پسندها (1)

نظرات (0)